منصور حکمت میشیم و ...
کوروش سمیعی

تاریخ و گردش روز و ماه و سال وقتی به تاریخ از دست دادن او می رسد دریغ و حسرت نبودنش بیش از همیشه دوران حس می شود، نبودن انسانی که زندگیش را وقف مبارزه برای رسیدن به انقلابی کارگری و سوسیالیسم کرد، منصور حکمت تا همیشه تاریخ و کمونیسم سرخ ترین نام و تاثیر گذار ترین رهبریست که با جهت رادیکال و تفکر انسانیش جاوانه خواهد ماند .

سال گذشته به همراه رفیق علی طاهری برای کنگره منصور حکمت شعری را نوشتم، تلاشی که برای به ثمر رسیدنش بارها سخن رانی ها و مصاحبه های منصور حکمت را مرور کردم و حیرت زده از محور عمودی رادیکالی که در سخنان او ما را به سرچشمه زلال کونیسم کارگری میرساند، افق زلالی که اگر چه امروز تحت چالش نام های جعلی قرار گرفته اما در دورنمای خود و با تلاش حزب اتحاد کمونیسم کارگری برای فراخوان سوسیالیسم و جهانی کمونیستی و انقلابی کارگری تلاشی بی وقفه دارد !

برداشت دیگری از این شعر را با توجه به نکاتی که توسط رفیق "مجید پستنچی" با Hگاهی و ریزبینی کامل به دستم رسانده بود را نوشتم تا در سالگرد درگذشت منصور حکمت بتوانم از این طریق با دوستداران و ادامه دهنگان راه و هدفش تقسیم کنم .

تا همیشه نامش سرخ و یادش جاودان

با تلاش و نگاه رفیق مجید پستنچی تقدیم به  رفیق " آذر ماجدی و حزب اتحاد کمونیسم کارگری "

***

از تو مینویسم و تاریخ
از تو می گم و تلاش

از هوای بی تو کولاکه
این جهان حسرت و ای کاش

از انقلاب های دزدیده شده
از چرت های اپوزیسیون

از سوزوندن کارگرا
از مبارزه  ... از آکسیون !

از کوچه های غرقه در خونِ
کارگرهای زاغه نشین

از جوخه های اعدام و
شکنجه گاه های ِ توو  اوین

از کلیسا و صومعه و مسجد
 از بنگاه  های  ترویج دین

از افیون توده ها
 تو و باور ِ تو و مارکس و لنین

از تحصن های سرکوبُ
 از عدالتی که مدفونه

این جهان به اسم توُ
 راهِ تو همیشه مدیونه

بنویس خط به خط شعرم رو
مات  خاکسترت بودم

پناهنده شدم تو ماورای تو ُ
و مسخ  دنیای بهترت بودم

 

بنویس از دستهای آلوده
 به خون و جون کارگرا

رنج ببر از استثماره
بی امونه کارگرا

از مردمی که پای چوبه دار
حروم توحش مذهبیای فاشیست میشن

)تونوشتی که پشت سرت
 همه دنیا کمونیست میشن (

منصور حکمت می شن و از نو ظهور می کنن
از سلطه سرمایه و مذهب عبور می کنن

منصور حکمت میشن و تو ورطه برابری
فریاد میزنن فقط "حکومت کارگری "!

"کوه ها با هم اند و تنهایاند
 همچو ما با همان تنهایان "

کارگرها با هم  متحد میشن
برای سرنگونی سرمایه داران

کوچه و خیابونارو ببین،
 آینده رو داریم رقم میزنیم

نقشه های کثیفُ ضد انسانیه
سرمایه داری رو بهم می زنیم

ماهمه "فریاد" شدیم  و
" اعتراض" کردن تو خون مونه

پرچم سرخ و افق سوسیالیسم
از نشونه های انقلابمونه

نه هراسی داریم از اوین و
نه کهریزک ما رو می ترسونه

دستامون و مشت کردیم و
اعتراض کردن تو خونمونه

واسه ساختن آینده
واسه کودکی که به دنیا میاد

یه حکموت ِ کارگریه
 که باید به دنیا بیاد  

منصور حکمت شدیم و داریم ظهور میکنیم
از سلطه سرمایه و مذهب عبور می کنیم

منصور حکمت شدیم و با لهجه برابری
فریاد میزنیم فقط "حکومت کارگری"!